نمیدونم چجوری توصیفکنم خوشحالیمو . . .
چند وقت پیش این گوشی فکسنی من قِر اومد و وقتی که میخاستم از ترس از دست دادن مخاطبینم ازشون بک آپ بگیرم همه ی اطلاعات گوشیم پاکشد
ارتباطم با خیلیا قطع شد،البته خب اگه اونا یه سراغی ازم میگرفتن مشکل حل میشد،پس اونایی که هنوز بعد چند ماه خبری ازشون نشده همون بهتر که نیستن!
خلاصه همون موقع ها ارتباطم با یه دختر شیرازی خیلی قشنگ وخوش صبحت رو از دست دادم؛ دختری که کیلومترهای جغرافیایی باهامفاصله داره ولی همیشه یادش کنارمسبزه...شاید بگید چرا از دست دادی؟ چون دلایل زیادی داره که حوصلم نمیشه ودلمنمیخاد بگم
چون حیفِ الانِ حرفای ناراحت کننده بزنم!
همین چند دقیقهپیش گوشیمزنگخورد و بعد شنیدن صداش از خنده وذوق نمیدونستم بهکدوم سمت بپرم!
دوباره پیدا کردن دوستای قدیم خیلیکیف میده!
پروژه ی شادی مگه چیه جز همین اتفاقای باحال؟!